معین الحق

سعی کنیم یاور حق باشیم

معین الحق

سعی کنیم یاور حق باشیم

جمع اوری یادداشتهای شخصی و برخی نظرات و دیدگاهها . مطالب علمی لزوما نظر نویسنده نمیباشد و چه بسا مطالبی را به عنوان یادداشت در اینجا نوشته ام تا مجددا به انها مراجعه کنم و درباره انها فکر کنم. نقل مطالب نویسنده باید با اجازه باشد.

توضیحی درباره بحث اجماع منقول / کتاب اصول فقه علامه مظفر ره

اجماع منقول :

مطلب اول :

اجماع دو قسم است :

1 - اجماع محصل : یعنی اجماعی که خود ما انرا بدست اورده ایم.

2 - اجماع منقول : اجماعی که دیگران انرا برای ما نقل کرده اند.

اجماع منقول خود دو قسم است :

1 - اجماع منقول به واسطه خبر متواتر : حکم این قسم همان حکم اجماع محصل است.

2 – اجماع منقول به خبر واحد : این قسم محل بحث است

اجماعی که به واسطه خبر واحد برای ما نقل میشود گاهی با چند واسطه به دست ما رسیده و گاه با یک واسطه.

مثلا گاهی شیخ مفید اجماعی را برای شیخ طوسی نقل میکند و شیخ طوسی انرا برای دیگری نقل میکند و ان شخص هم برای ما نقل میکند. ( نقل با واسطه)

گاهی هم شیخ مفید مستقیما ان اجماع را برای ما نقل میکند. ( نقل بدون واسطه )

مطلب دوم :

در اینکه اجماع منقول به خبر واحد حجت است یا خیر سه نظر وجود دارد :

اول : اجماع منقول به خبر واحد مطلقا حجت است

دوم : اجماع منقول به خبر واحد مطلقا حجت نیست

سوم : اجماع منقول اگر اگر آن‏چنان باشد که از طریق حدس، علم و یقین به قول معصوم (علیه السلام)، حاصل گردد حجّت است و اگر اجماع منقول مبتنى بر قاعده لطف، باشد و یا مبتنى بر حدسى باشد که موجب قطع به قول معصوم نگردد، از حجیّت ساقط خواهد بود. ( توضیح بیشتر خواهد امد)

مطلب سوم :

علت پیدایش اقوال سه گانه این است که :

اگر ادله حجیت خبر واحد را شامل اجماع منقول بدانیم : نتیجه ان حجیت اجماع منقول است مطلقا. ( قول اول)

اگر ادله حجیت خبر واحد را شامل اجماع منقول ندانیم : نتیجه ان عدم حجیت اجماع منقول است مطلقا. ( قول دوم)

و اگر بگوییم که ادلّه حجیّت خبر واحد بعضى از اقسام اجماع منقول را شامل مى‏شود و بعضى از اقسام آن را شامل نمى‏شود: نتیجه ان تفصیل است. ( قول سوم)

مصنف میفرمایند : ادله حجیت خبر واحد شامل خبر های حسی است نه حدسی ، بنابراین اخبار حدسی حجت نیستند بنابراین چون اجماع منقول ، از قبیل خبر حدسی است لذا نمیتوانیم قائل به حجیت اجماع منقول شویم. (  در نتیجه قول اول باطل است)

قبلا گفتیم که فقط خبر واحد حسی حجت است. حال میگوییم : خبر واحد برای اینکه حجت باشد باید شرط دیگری هم داشته باشد و ان اینکه مفاد این خبر واحد ، باید حکم شرعی و یا موضوع حکم شرعی باشد. با توجه به این شرط میگوییم : اقوال علما و مجمعین که نه حکم شرعی است و نه موضوع حکم شرعی است. (حکم شرعی یعنی کلام معصوم و شارع اما اقوال علما بما هم علما که حکم شرعی نیست) مثلا اگر شیخ مفید بگوید در نماز تسبیحات اربعه یک مرتبه کافیست ، این نظر شیخ مفید است و نظر شیخ مفید که حکم شرعی نیست بلکه انچه حکم شرعی است نظر معصوم علیه السلام است و نظر شیخ مفید که ملازمه ای با نظر معصوم ندارد. به عبارت دیگر اینکه شیخ مفید چنین حرفی زده ملازمه ندارد که حتما نظر شارع هم همین باشد. بنابراین ادله حجیت خبر واحد باز هم شامل اجماعات منقول ( بجز اجماع دخولی) نمیشود. ( این هم دلیل دیگری که ثابت میکند ادله حجیت خبر شامل اجماع منقول نمیشود چون اقوال علما و مجمعین بما هم علما که حکم شرعی نیست .)

تا اینجا نتیجه این شد که ادله حجیت خبر واحد شامل اجماع منقول نمیشود.

مطلب چهارم :

خبر حدسی  دو قسم است :

1 - خبر حدسی که انقدر قوی است که قریب به حس است. و برای انسان علم عادی به مفاد ان پیدا میشود. ( ازان تعبیر به حدس قریب به حس میکنند)

2 - خبر حدسی که احتمال خطا در ان راه دارد و ملازمه ای با واقع ندارد.

اگر اجماع منقول به خبر واحد ، ( که خبر حدسی محسوب میشود ) این حدس به قدری قوی باشد که برای ما مفید اطمینان و علم عادی به نظر معصوم علیه السلام باشد چنین خبری حجیت است. زیرا خبر حدسی که قریب به حس باشد ادله حجیت خبر شامل ان است.  ( پس اینکه تا الان میگفتیم خبر حدسی حجت نیست حالا میگوییم خبر حدسی که قریب به حس باشد حجت است).

حال باید ببینیم ایا اجماع منقول به خبر واحد حدس قریب به حس هست و یا صرفا خبر حدسی است.

مثلا اگر همه علما در همه اعصار بر اساس حکمی اجماع داشته باشند انسان علم عادی پیدا میکند که حتما نظر معصوم علیه السلام هم همین است. ( خبر حدسی قریب به حس/ از قسم اول)

اما اگر اجماع فقط مربوط به بعضی اعصار باشد و یا اجماع بر اساس قاعده لطف باشد این خبر حدسی ملازمه عادی به نظر معصوم علیه السلام ندارد. ( خبر حدسی صرف / قسم دوم )

در نتیجه :

1 -  اجماع منقول به خبر واحد گاهی میتواند حجت باشد و گاه هم حجت نیست. و این همان نظر شیخ اعظم انصاری و قول به تفصیل است.

2 – اینطور نیست که خبر حدسی هیچ وقت حجت نباشد بلکه اگر خبر حدسی ملازمه عادی با قول معصوم علیه السلام داشته باشد حجت است . ( البته مصنف میفرمایند ادله حجیت خبر واحد شامل چنین خبری میشود اما ما اضافه میکنیم که حتی اگر ادله حجیت خبر واحد شامل این قسم از خبر نشود اما باز هم این اجماع حجت است زیرا مهم برای ما کشف رای معصوم است خواه ادله حجیت خبر واحد شامل ان بشود یا خیر. به هر حال از اتفاق کل علما در همه اعصار ما اطمینان پیدا میکنیم که نظر شارع هم همین است. )

انچه گفته شد در واقع توضیح مطلب شیخ اعظم انصاری ره در رسائل است که مصنف ره نیز انرا قبول کرده و خود تحقیقی در این زمینه بیان خواهند کرد.

مطلب پنجم :

تحقیق مصنف ره :

نهایت چیزى را که از ادلّه حجیّت خبر واحد بدست میایداین است که باید خبر شخص ثقه را تصدیق کنیم و معناى تصدیق نمودن شخص ثقه آن است که باید بپذیریم، نقل او واقعیت دارد و مطابق واقع است. لذا باید طبق ان عمل کنیم.

مثلا «زرارة» خبر داده است: (سمعت الامام الصّادق «علیه السلام» یقول صلاة الجمعة واجبة) واقعیت داشتن این نقل، معنایش این است که منقول یعنی این روایت را باید کلام امام صادق علیه السلام حساب کنیم و حکم شرعی را با ان ثابت کنیم.

اما اگر برای ما نقل کنند که شیخ طوسی ره معتقد است چون اجماع کرده اند بر وجوب نماز جمعه و  هم بر اساس اجماع لطفی معتقد شده که این اجماع کاشف از رای معصوم است در نتیجه نظر امام صادق علیه السلام این است که نماز جمعه واجب است ،

در اینجا نقل برای ما ثابت میشود یعنی میدانیم که شیخ طوسی واقعا همچین اعتقادی دارد.

اما منقول که حتما نظر امام صادق علیه السلام هم چنین است برای ما ثابت نمیشود. زیرا منقول که حکم شرعی حسی نیست بلکه صرفا حدس شیخ طوسی است و حدس و اجتهاد شیخ طوسی که برای ما حجت نیست. ما مبنای ایشان را در بحث اجماع قبول نداریم.

به عبارت دیگر ادله حجیت خبر واحد نمیگوید که باید شیخ طوسی را در حدس و اعتقاد و اجتهادش تصدیق کنید .

( اگر شیخ طوسی ره خبر از اجماع بدهد یعنی بگوید همه فقها نظرشان چنین است ،  اقوال علما که حکم شرعی نیست و قبلا گفتیم که ادله حجیت خبر واحد شامل خبرهایی هست که یا حکم شرعی باشند و یا موضوع حکم شرعی. وانگهی اگر بگوید که این اجماع دلالت بر حکم شرعی و نظر معصوم علیه السلام میکند که مثلا نماز جمعه واجب است ، ما انرا قبول نمیکنیم زیرا این حدس و اجتهاد شیخ طوسی بر اساس قاعده لطف است و ادله حجیت خبر واحد که نمیگوید شخص ثقه را در اعتقاد و حدس و اجتهادش تصدیق کن ).

نتیجه اینکه به نظر مصنف هم – مثل شیخ انصاری -  ادله حجیت خبر واحد شامل اجماع منقول نشد.

بله ،  مصنف ره هم مثل شیخ انصاری ره در یک فرض اجماع منقول را حجت میداند و ان در جایی است که که ناقل اجماع ، خبر از اجماع علما در همه اعصار بدهد که چنین خبری ملازمه عادی با قول معصوم علیه السلام دارد. حتی اگر خود ناقل اجماع این ملازمه و این مبنا را قبول نداشته باشد.  ( با این   " بله   " ، مصنف قائل به تفصیل شیخ انصاری شد که بله ما هم در یک فرض اجماع منقول را حجت میدانیم)

( این همان اجماع حدسی است به این معنا که اجماع علما با همه اختلافاتی که دارند به گونه ای است که احتمال ندهیم نظر معصوم علیه السلام مخالف با نظر مجمعین است و قوت آن به حدی است که انسان از این اجماع اطمینان به قول معصوم پیدا میکند و بعید است نظر مجمعین مخالف با نظر معصوم علیه السلام باشد . حال ممکن است کسی که اجماع را نقل میکند مثل سید مرتضی و شیخ طوسی خود معتقد به حجیت اجماع حدسی نباشد و فقط انرا نقل کند اما اعتقاد انها مهم نیست. مهم این است که ما از این نقل اجماع قول معصوم راکشف میکنیم)

پس مصنف ره هم مانند شیخ اعظم ره قول تفصیل را پذیرفت که نقل اجماع ، مشمول ادله حجت خبر نیست و فقط در برخی موارد اجماع منقول حجت است.  ان هم اجماعات منقولی که انقدر قوی هستند که انسان بین انها و قول معصوم تلازم میبیند و از اجماع انها اطمینان میابد که نظر معصوم هم همین است. البته مصنف فرمودند که ادله حجیت خبر شامل این قبیل اجماعات هست اما ما گفتیم نیازی به ادله حجیت خبر هم نداریم زیرا به هر حال ما از نقل اجماعی به این قرص و محکمی ، قول معصوم را کشف میکنیم.

مطلب ششم :

مطلب فوق با بیانی دیگر : کسی که نقل اجماع میکند در واقع دو مطلب و دو خبر را نقل میکند :

اول : نقل اجماع علما ( که این مطلب مدلول مطابقی کلام ناقل است)

دوم : با دلالت التزامی میفهماند که  این نقل اجماع مطابق با قول معصوم علیه السلام است.

خبر اول ، حسی است زیرا خود این اجماع را تحصیل کرده و اکنون برای ما نقل میکند.

خبر دوم حدسی است زیرا او از دیدن اجماعات علما میخواهد حدس بزند که پس حتما نظر معصوم علیه السلام هم چنین است.

خبر اول برای ما حجت نیست زیرا خبری برای ما حجت است که یا حکم شرعی باشد و یا کاشف از حکم شرعی. در حالی که نقل اقوال علما که حکم شرعی نیست.

خبر دوم به دلالت التزامی حجت است زیرا فرض این است که اجماع علما  به گونه ای است که کاشف از رای معصوم است و رای معصوم هم  حجت است.

اشکال : قبلا گفته اید که دلالت التزامی تابع دلالت مطابقی است و وقتی دلالت مطابقی را قبول ندارید چطور دلالت مالتزامی انرا قبول میکنید ؟

جواب : دلالت التزامی در اصل وجود تابع دلالت مطابقی است اما در حجت بودن و و حجت نبودن که تابع دلالت مطابقی نیست. در اینجا دلالت مطابقی حجت نیست اما دلالت التزامی ان حجت است.

محمد مظفری . اردیبهشت 1397

 

پرسش و تمرین :

  1. دلیل کسانی که اجماع منقول را مطلقا حجت میدانند چیست
  2. دلیل کسانی که اجماع منقدل را حجت نمیدانند چیست
  3. قول به تفصیل درباره حجت اجامع منقول را توضیح دهید.
  4. ایا ادله حجیت خبر شامل خبر حدسی میشود ؟
  5. ایا ادله حجیت خبر شامل خبری که مفاد ان نه حکم شرعی است و نه موضوع حکم شرعی است میشود ؟
  6. به نظر مصنف و شیخ اعظم ره به چه دلیل اجماع منقول در برخی موارد حجت است ؟
  7. با توجه به مطالب فوق نهایت مفاد ادله حجیت خبر واحد چیست ؟
  8. ایا ادله حجیت خبر شامل واقعیت اعتقاد هم میشود ؟
موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۷/۰۲/۲۳
معین الحق ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی