در علم فقه اصطلاحی بکار برده میشود بنام ضرورة ، مثلا میگویند :
أن الماء القلیل لو کان منفعلًا بملاقاة النجس مطلقاً لما أمکننا تطهیر شیء من المتنجسات به، و هذا باطل بالضرورة.
و یا مثلا میگویند :
عدم جواز الوضوء من الماء المتنجس بالضرورة
در دانش فقه ضرورت بر چهار قسم است :
اول : ضرورت ادیان : یعنی انچه نزد همه ادیان مسلم و واضح است
دوم : ضرورت اسلام : یعنی هر کس مسلمان باشد بلا شک توجه به ان مطلب دارد. مثل وجوب صوم
سوم : ضرورت مذهب : یعنی هر کس شیعه باشد این مطلب برایش از واضحات است.
چهارم : ضرورت فقه : یعنی هر کسی فقیه باشد و با مسائل فقهی سر و کار دارد حتما این مطلب را میداند و ان مطلب برایش مسلم است.