معین الحق

سعی کنیم یاور حق باشیم

معین الحق

سعی کنیم یاور حق باشیم

جمع اوری یادداشتهای شخصی و برخی نظرات و دیدگاهها . مطالب علمی لزوما نظر نویسنده نمیباشد و چه بسا مطالبی را به عنوان یادداشت در اینجا نوشته ام تا مجددا به انها مراجعه کنم و درباره انها فکر کنم. نقل مطالب نویسنده باید با اجازه باشد.

نظرامام خمینی ره درباره مقدمات حکمت :

ایشان مقدمات حکمت را فقط یک مورد میدانند و ان هم در مقام بیان بودن متکلم است. 

مناهج الوصول إلى علم الأصول ؛ ج‏2 ؛ ص325 - 327

و العمدة صرف الکلام إلى مقدّمات الحکمة، و الظاهر عدم الاحتیاج إلى شی‏ء فی الحکم المذکور، إلاّ إحراز کون المتکلّم فی مقام بیان تمام المراد. فهاهنا دعویان:

 الأولى: الاحتیاج إلى هذه المقدّمة، (  یعنی شرط اطلاق در مقام بیان بودن است ) و الثانیة: عدم الاحتیاج إلى غیرها.( یعنی عدم احتیاج به سایر مقدمات حکمت)

أمّا الأولى: فقد خالف فیها شیخنا العلاّمة- أعلى اللّه مقامه- بدعوى أنّ ظهور الإرادة فی الأصلیّة- لا التبعیّة- یکفی فی الحکم بالإطلاق‏.

  

و أنت خبیر بأنّ هذا لیس ظهورا لفظیّا مستندا إلى الوضع، بل هو لأجل حکم العقلاء: بأنّ ما جعل موضوع حکمه یکون تمامه لا بعضه، و هو لا یثبت و لا یحکم العقلاء به إلاّ بعد کون المتکلّم فی مقام بیان تمام المراد، و إلاّ فلو فرض کونه فی مقام بیان حکم آخر، أو کان بصدد الإهمال، لم یمکن إثبات کون الإرادة ظاهرة فی الأصالة، فهذه المقدّمة ممّا لا مناص منها.

و بالجملة: بعد کون معنى الإطلاق هو کون ما جعل الموضوع- مثلا- تمام الموضوع من غیر دخالة قید فی موضوعیّته للحکم، فلا یحکم العقلاء بأنّه تمام الموضوع، و لا تتمّ الحجّة العقلائیّة، إلاّ بعد کون المتکلّم فی مقام البیان، فیحتجّ العقلاء علیه: بأنّک کنت فی مقام البیان، فلو کان شی‏ء دخیلا فی موضوعیّته له کان علیک البیان، فجعل هذا موضوعا یکشف عن تمامیّته.

و أمّا الدعوى الثانیة: فلأنّ المقدّمة الثانیة- أی انتفاء ما یوجب التعیین- لیست من المقدّمات، بل هی محقّقة محلّ البحث، فإنّه مع وجود ما یوجب التعیین سواء کان فی الکلام، أو کان بسبب الانصراف لا معنى للإطلاق،

لأنّ محطّ البحث- فی التمسّک بالإطلاق- ما إذا جعل شی‏ء موضوعا لحکم، و شکّ فی دخالة شی‏ء آخر فیه، فیرجع بالإطلاق، و أمّا مع ما یوجب التعیین فلا یبقى شکّ حتّى یتمسّک به.

و أمّا انتفاء القدر المتیقّن، فعلى ما ذکرنا فی معنى الإطلاق لا ریب فی عدم الاحتیاج إلیه، بل لا معنى له، لأنّ القدر المتیقّن إنّما یکون فی مورد یتردّد الأمر بین الأقلّ و الأکثر، بأن یتردّد بین تعلّق الحکم ببعض الأفراد أو جمیعها، مع أنّ الأمر فی باب الإطلاق دائر بین تعلّق الحکم بنفس الموضوع من غیر دخالة شی‏ء آخر فیه، أو بالمقیّد، فیدور الأمر بین کون الطبیعة تمام الموضوع، أو المقیّد تمامه، فإذا کانت الطبیعة تمام الموضوع لم یکن القید دخیلا، و مع دخالته یکون الموضوع هو المقیّد بما هو مقیّد، و لا یکون ذات الموضوع محکوما و القید محکوما آخر، حتّى یکون من قبیل الأقلّ و الأکثر، و کذا لو جعل المتقیّد موضوعا و شکّ فی دخالة قید آخر لا یکون من قبیلهما، فلا یدور الأمر بین الأقلّ و الأکثر فی شی‏ء من الموارد حتّى یعتبر انتفاء القدر المتیقّن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۱۰
معین الحق ..

بسم الله الرحمن  الرحیم

و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم

شفیعه دو سرا ، انسیه حورا ، حضرت زهرا سلام الله علیها :

إنْ کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ و تَنتَهی عَمّا زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شیعَتِنا و إلاّ فَلا

:اگر به آنچه تو را به آن فرمان مى دهیم عمل کنى و از آنچه برحذر مى داریم دورى کنى ، از شیعیان مایى و الاّ هرگز .

سوالات کلاسی درس اصول فقه علامه مظفر ره. بحث دلالت اقتضا و بحث تمسک به عام در شبهه مصداقیه

اجبی بالاختصارو اقل من صفحة واحدة رجاء ا :

1 . ما الفرق بین دلالة التنبیه و الاقتضاء ؟

2 . ما الفرق بین المفهوم و الدلالة السیاقیه ؟

3 . لماذا لا تسمی الدلالة الاشاره ، بالدلالة ؟

4 . فی ای فرض تکون دلالة الکنایات من قبیل دلالة التنبیه؟

5 . لماذا لا یصح التمسک بالعام فی الشبهة المصداقیه ؟

6 . هل یجوز التمسک بالعام فی الشبهات المصداقیه عند المشهور ام لا ؟    الف : نعم      ب : لا

7 . اذکری مثالا  لتمسک بالعام فی الشبهه المصداقیه فی الفقه مع ذکر منبعه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۵۳
معین الحق ..

بسم الله الرحمن الرحیم

و صلی الله علی محمد و اله و اللعن علی اعدائهم

شفیعه دو سرا ، انسیه حورا ،حضرت زهرا سلام الله علیها : کسی که عبادت خالص خود را به خداوند متعال تقدیم می‌کند (و فقط برای رضای او عمل می‌کند خداوند نیز بهترین مصلحت خود را بر او نازل می‌کند.

                                              تحف العقول ص۹۶۰

 

سوالات کلاسی درس قواعد فقهیه  ( قاعده لاضرر ) تا ص 112کتاب دروس تمهیدیه

1 . چرا شیخ الشریعه اصفهانی مجبور است قید " لاضرر و لاضرار " را جزو حدیث شفعه  نداند؟

2 . فرق بین جمع بین روایتین و مجع مرویین چیست ؟

3 . ایا با توجه به اینکه لا ضرر نفی حکم میکند ، میتواند شفعه را با ان اثبات کرد ؟ جواب مصنف به این مساله چیست ؟

4. اصالة الحس حال چه چیزی را معین میکند ؟ ایا بر اساس ان میتوان گفت که لاضرر نزد شیخ صدوق بالوجدان متواتر بوده؟ص98

5. چگونه میتوان گفت " لاضرر " جمله خبریه باشد اما از ان نهی فهمیده شود؟ ص 100

6. دلیل شیخ الشریعه بر اینکه لاضرر جزو حدیث شفهه نیست چیست ؟ یک دلیل کافیست. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۰۶
معین الحق ..

ولی امر مخیربین قصاص ودیه است در قتل عمد یا خیر؟

عنوان مساله : الثابت فی القتل العمدی القود دون الدیه: فلیس اولی المقتول مطالبة القاتل بها الا اذا رخمی بذلک و عندئذ یسقط عندالقود و تثبت الدیه و یجوز لها الترافی علی الاقل من الدیه اوعلی اکثر فها.

توضیح محل بحث :

 گفته شده که اولا و بالذات در قتل عمدی، قصاص ثابت است ولاغیر، حال اگر ولی دم و جانی هر دو راضی به دیه شدند، اجمالاً قصاص تبدیل به دیه می‌شود ولی اگر فقط ولی دم راضی به دیه باشد ولی خود جانی قبول نکند و راضی به قصاص بدون دیه باشد، ولی دم حق گرفتن دیه ندارد و همان قصاص ثابت است براین مدعی دودلیل اقامه شده:

الف:اجماع

ب:روایات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۳۳
معین الحق ..

سوال تحقیقی :

1.محقق نائینی ره در کتاب فوائد الاصول ، ثمره بحث تداخل اسباب و مسببات را چه چیزی میداند ؟

سوالات درسی : 

1.در بحث تعدد شرط و اتحاد جزاء ، چگونگی تعارض بین مفهوم و منطوق را در قالب مثال توضیح دهید.

2. سیربحث در حل مشکل تعارض بین مفهوم و منطوق در موارد تعدد شرط و اتحاد جزاء را در چند جمله کوتاه – حدودا دو سه خط -  بیان فرمایید.

3. مقتضای اصل لفظی ( مقتضای قاعده ) در بحث تداخل اسباب و مسببات چیست ؟

4. مقتضای اصلی عملی در تدخل اسباب و مسببات چیست ؟ چرا ؟

5. در تداخل مسببات دلیل کسانی که قائل به عدم تداخل شده اند چیست ؟

6. در چه فرضی بلاشک تداخل مسببات صحیح است ؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۵۶
معین الحق ..

تطبیقات فقهی و برخی نکات  بحث تداخل اسباب و مسببات :

از مساله تداخل اسباب در ابواب مختلفی از فقه کاربرد دارد از جمله

1.طهارت

در صورتی که چند غسل واجب بر عهدۀ مکلّف باشد انجام یک غسل به نیت همه کفایت میکند.

2.صلات

نافلۀ نماز مغرب چهار رکعت (دو نماز دو رکعتی) است. در اینکه نماز غفیله و نیز دو رکعت نماز دیگری که بین نماز مغرب و عشا بدان‌ سفارش شده است با نافلۀ مغرب تداخل و در نتیجه، این چهار رکعت از آن چهار رکعت کفایت کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۱۳
معین الحق ..

تعدد شرط و اتحاد جزاء :

کلیات و یاداوری : جمله شرطیه برای اینکه مفهوم داشته باشد باید دو یژگی مهم را داشته باشد.

اول : ان شرط  باید علت  و سبب مستقل باشد (و نه جزء العله) .

دوم : ان شرط باید علت و سبب منحصر باشد یعنی معلول تنها از راه این سبب به وجود اید و اگر سبب منحصر نباشد چه بسا در صورت فقدان این سبب ، معلول با سبب دیگری محقق شود.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۱۱:۴۶
معین الحق ..

1.       چرا استعمال لفظ در اکثر از معنی در تثنیه و جمع امکان ندارد ؟

2.       ثمره بحث حقیقة شرعیه و متشرعه چیست ؟

3.       ثمره بحث صحیحی و اعمی در چیست ؟

4.       دو تصویر در وضع الفاظ معاملات را بیان فرمایید

5.       طبق کدام تصویر ، بحث صحیح و اعم در باب معاملات ثمره دارد؟ چرا ؟

 

دعای "شیبه هذلی" چیست ؟  

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۴۶
معین الحق ..

ثمره بحث صحیح و اعم در الفاظ معاملات

 توضیحی درباره بحث : لا ثمرة للنزاع فی المعاملات إلّا فی الجملة " أصول الفقه ( با تعلیقه زارعى ) ؛ ص61

قبلا گفته شد که : ثمره نزاع صحیحى و اعمّى در الفاظ عبادات به این کیفیت ظاهر میشود که در صورت شک در جزئیّت چیزى براى صلاة : بنا بر قول اعمى تمسّک به اصالة الاطلاق جهت نفى جزئیت آن چیز، جایز مى‏باشد زیرا بنا بر قول اعمّى شک مربوط به قید زائد است و جریان اصالة الاطلاق مانعى نخواهد داشت  زیرا عنوان صلاة صدق میکند. ( مثل اینکه شارع  فرموده اکرم العلماء . حال شک کنیم که عالم نحوی و یا عالم فاسق هم وجوب اکرام دارد یا خیر. اینجا تمسک به عموم اکرم العلماء صحیح است زیرا عنوان عالم بر عالم نحوی هم صادق است)

و اما بنا بر قول صحیحى تمسّک به اطلاق جایز نمى‏باشد زیرا شک مربوط به اصل صدق عنوان مأمور به مى‏باشد و اصالة الاطلاق مورد نخواهد داشت ( عنوان صلاة صادق نیست تا بتوانیم به اطلاق ادله تمسک کنیم).

 ولى ثمره مذکور در الفاظ معاملات ظاهر نمى‏شود، مگر در یک مورد که به ندرت اتفاق می افتد.

از انجا که معاملات احکام امضایی هستند و خطابات شرعی به همان معانی عرفی ان حمل میشود اگر  عرف به چیزی بیع بگویند و شک کنیم ایا برای صحت بیع به قید زائدی احتیاج داریم یا خیر ، میتوان به احل الله البیع تمسک کرد.

زیرا عرفا بیع صادق است و هر کجا که بیع عرفا صادق باشد شارع انرا امضا کرده و اگر شک کنیم که شارع علاوه بر صدق بیع ، قید دیگری را لحاظ کرده یا نه میوانیم به اطلاق " احل الله البیع " تمسک کنیم. زیرا احل الله البیع میگوید هر کجا بیع عرفا صادق باشد من انرا امضا کرده ام. اما این که بیع چیست این را باید از عرف بپرسید .

پس در اینجا بحث صحیح و اعم ثمره ای ندارد زیرا چه صحیحی باشید و چه اعمی ، معیار عرف است نه شرع . اگر عرف عنوان بیع را صادق دید انرا امضا میکند و اگر عنوان بیع صادق نبود انرا امضا نمیکند.

بله در یک مورد بحث صحیح و اعم ثمره دارد و ان در جایی هست که خود عرف در دخالت قیدی در صحت بیع شک کند. مثلا خود عرف شک کند که ایا بیع بدون لفظ ( معاطاة ) صحیح است یا خیر ؟ ( میداند که به اینها بیع میگویند اما نمیداند که بیع صحیح میگویندیا خیر.) و یا مثلا شک کند که ایا بیع افراد نادان و سفیه صحیح است یا خیر. ( میداند به اینها بیع میگویند اما نمیداند که بیع صحیح است یا خیر؟ )

در اینجا صحیحی نمیتواند به اطلاق ادله تمسک کند زیرا عرفا صدق بیع مشکوک است اما اعمی میتواند به به اطلاق ادله تمسک کند و بگوید این ، بیع است. ( زیرا به هر حال اصلبیع بودن ان مشخص است حال چه صحیح  چه فاسد).

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ بهمن ۹۶ ، ۱۹:۴۳
معین الحق ..

این مطالب را شنیده ام : 

1 . هر وقت حاجتی داشتی به حرم حضرت معصومه سلام الله علیها برو و 330 مرتبه بگو :

< اللهمّ العن هارون الرّشید و مأمون الرّشید > . و مواظب باش که کم و زیاد نشود 

2 . هنگامی که به حرم حضرت رضا علیه السلام مشرف شدید به عدد اسم ابجد امام رضا علیه السلام یعنی هزار و یک مرتبه " یا رئوف و یا رحیم " بگویید. 

3 . در مشهد زیاد بگویید :  اللهمّ العن هارون الرّشید و مأمون الرّشید و امّ الفضل

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ بهمن ۹۶ ، ۰۶:۵۹
معین الحق ..