معین الحق

سعی کنیم یاور حق باشیم

معین الحق

سعی کنیم یاور حق باشیم

جمع اوری یادداشتهای شخصی و برخی نظرات و دیدگاهها . مطالب علمی لزوما نظر نویسنده نمیباشد و چه بسا مطالبی را به عنوان یادداشت در اینجا نوشته ام تا مجددا به انها مراجعه کنم و درباره انها فکر کنم. نقل مطالب نویسنده باید با اجازه باشد.

۳۴ مطلب با موضوع «اصول فقه» ثبت شده است

بسم الله الرحمن الرحیم

الفاظ اجماع :

اجماع صرفا با لفظ اجماع نقل نمیشود بلکه الفاظ دیگری نیز وجود دارد که میتواند دلالت بر اجماعکند.

این الفاظ به سه دسته تقسیم میشوند :

الفاظ صریح در اجماع ، الفاظ ظاهر در اجماع ، الفاظ مشعر به اجماع

تا انجا که فحص کردیم الفاظ نقل اجماع میتواند از این قرار باشد :

   

 اول : الفاظی که صریحا دال بر اجماع هستند:

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۲۳
معین الحق ..

توضیح نظر شیخ انصاری ره درباره استناد اجماعات علما به قاعده لطف :

استناد به قاعده لطف برای تصحیح اجماع ، صحیح نیست زیرا در جای خود گفته شده که انچه که واجب است بر امام علیه السلام ، بیان احکام  به روش متعارف است که ائمه علیهم السلام این کار  را انجام داده اند. و اینکه احکام به دلیل مسائل دیگری برای ما مخفی بماند این ربطی به امام ندارد و واجب نیست بر امام علیه السلام که از باب قاعده لطف ، اگر دید که علما بر امر اشتباهی اجماع کرده اند حتما القای اختلاف کند و اجماع انها را از بین ببرد. بنابراین اگر بدانیم که کسی بر اساس قاعده لطف نقل اجماع میکند ، این نقل اجماع بدرد ما نمیخورد زیرا ما از چنین اجماعی قول معصوم را کشف نمیکنیم زیرا  قاعده لطف را به این شکل قبول نداریم.  ( و به عبارت دیگر بر اسا قاعده لطف نمیتوان گفت که حتما نظر امام علیه السلام هم چنین است)

 

عبارت شیخ اعظم انصاری ره در رسائل :

و لا یخفى‏ أنّ‏ الاستناد إلیه‏ غیر صحیح على ما ذکر فی محلّه‏، فإذا علم استناد الحاکی إلیه فلا وجه للاعتماد على حکایته، و المفروض أنّ إجماعات الشیخ کلّها مستندة إلى هذه القاعدة؛ لما عرفت من کلامه المتقدّم من العدّة، و ستعرف منها و من غیرها من کتبه‏ (فرائد الأصول ؛ ج‏1 ؛ ص193)

 

برای مطالعه بیشتر نگاه کنید به رسائل و حواشی ان. 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ ارديبهشت ۹۷ ، ۱۸:۱۲
معین الحق ..

نسخ التلاوة فقط بدون نسخ الحکم مثل آنچه که در کتاب البیان (ص 220) نقل شده است: «روى ابن عباس ان عمر قال: فیما قال و هو على منبر ان اللّه بعث محمدا صلّى اللّه علیه و آله و سلّم بالحق و انزل علیه الکتاب فکان مما انزل اللّه آیة الرجم فقرأناها و عقلناها و وعیناها فلذا رجم رسول اللّه صلّى اللّه علیه و آله و سلّم و رجمنا بعده فاخشى ان طال بالناس زمان ان یقول قائل و اللّه ما نجد آیة الرجم فى کتاب اللّه فیضلوا بترک فریضة انزلها اللّه». سپس صاحب البیان مىگوید: «أقول: و آیة الرجم التى ادعى عمر آنها من القرآن و لم تقبل منه رویت بوجوه منها: اذا زنى الشیخ و الشیخة فارجموهما البته نکالا من اللّه و اللّه عزیز
حکیم،
و منها: الشیخ و الشیخة فارجموهما البتة بما قضیا من اللّذة، و منها ان الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البتة». حال اهل سنّت مدعى هستند که آیه رجم در قرآن بوده، سپس این آیه تلاوتش نسخ شد، ولى حکم آنکه رجم و سنگسار کردن است باقى ماند.

مراد از نسخ تلاوت :

 

تعریف


به گمان قائلان به نسخ تلاوت، آیه یا آیاتی در قرآن کریم بوده که تلاوت می‌شده و مشتمل بر حکمی تشریعی بوده است ولی بعداً از قرآن ساقط و فراموش شده، ولی حکم آن منسوخ نشده و برای همیشه باقی است.
آنان برای اثبات سخن خود به آیه جعلی رجم استناد کرده‌اند که از عمر بن خطاب و اُبَیّ بن کعب نقل شده است که گفته‌اند: «کان فیما انزل من القرآن، الشیخ و الشیخة اذا زنیا فارجموهما البتة؛ اگر پیرمرد و پیرزن زنا کردند، حتماً آن دو را رجم کنید». می‌گویند این آیه در قرآن بوده و بعداً حذف شده است؛ ولی حکم آن باقی است.

بطلان این نوع نسخ از نظر علمای امامیه


علمای امامیه بر بطلان این نوع نسخ اتفاق نظر دارند؛ زیرا:
۱. قائلان به این نسخ، به اخبار آحاد تمسک جسته‌اند؛ در حالی که سند این اخبار، صحیح نیست؛
۲. اخبار آحاد افاده ظن می‌کنند؛ و نسخ آیه محکم با ظن، روا نیست؛
۳. با مصلحت نزول آیات منافات دارد؛
۴. قبول این نوع نسخ، در حکم قبول تحریف قرآن است.
صاحب البیان فی تفسیر القرآن در این باره می‌نویسد: قول به نسخ تلاوت، همان قول به تحریف و اسقاط قرآن است… و مسلمانان بر این نکته اجماع دارند که نسخ، به خبر واحد ثابت نمی‌شود؛ زیرا امور مهمی که معمولاً بین همه مردم شایع می‌شود و خبر آن در همه جا انتشار می‌یابد، به خبر واحد ثابت نمی‌شود؛ لذا اگر همگان درباره چنین اموری، بی اطلاع باشند و تنها خبر واحدی درباره آن باشد، اثبات آن به خبر واحد معقول نیست و همین که بعضی چنین خبری را نقل کرده و برخی نقل نکرده‌اند، دلیل بر کذب راوی یا اشتباه و خطای او است. بنابراین، چگونه با خبر واحد می‌توان ثابت کرد آیه رجم ، جزء قرآن بوده و نسخ شده است؟!

بطلان این نوع نسخ از نظر علمای اهل سنّت


بعضی از علمای اهل سنّت نیز این نوع نسخ را قبول ندارند؛ مثلاً سیوطی از کتاب الانتصارِ قاضی ابوبکر باقلانی از عده‌ای نقل می‌کند که این نوع نسخ را انکار کرده‌اند؛ غزالی در المستصفی از گروهی نقل می‌کند که اساساً نسخ تلاوت ممتنع است؛ عده‌ای از معتزله و ابومسلم و امثال او نسخ تلاوت را انکار کرده‌اند؛ دکتر صبحی صالح ، ادعای نسخ تلاوت را عملی جسارت آمیز می‌داند. از نسخ تلاوت به « رفع تلاوت »، « نسخ خط »، « نسخ رسم » و « نسخ لفظ » نیز تعبیر شده است.
فرهنگ نامه علوم قرآن جلد : 1 صفحه : 4695

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۴۰
معین الحق ..

سوالات درس اصول فقه علامه مظفر ره. بحث : کیفیت جعل امارات / نسخ کتاب / اجماع /

 

1 . چرا مرحوم شیخ اعظم ره قائل به مصلحت سلوکیه شد؟

2 . فرق مصلحت سلوکیه و مسببیت در چیست ؟

3 . فرق مسلک طریقیت و سببیت در چیست ؟

4 . چرا جناب مظفر ، مسلک طریقیت را انتخاب میکند و انرا مقدم بر مصلحت سلوکیه و سببیت میداند؟ ( سوال درک مطلب )

5 . دلیل کسانی که قائل به سببیت شده اند چیست؟

6 . مراد از نسخ در اصطلاح چیست ؟

7 . فرق نسخ و تخصیص در چیست ؟

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ ارديبهشت ۹۷ ، ۲۳:۳۶
معین الحق ..

بسم الله الرحمن الرحیم

اللهم صل علی  محمد و ال محمد و اللعن علی اعدائهم

حضرت فاطمه زهرا (علیها السلام):  امام همچون کعبه است که باید به سویش روند، نه آنکه (منتظر باشند تا) او به سوی آنها بیاید.     بحار الانوار ، ج 36 ، ص 353

 

 سوالات کلاسی درس اصول فقه علامه مظفر ره بحث حسن و قبح عقلی

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ فروردين ۹۷ ، ۱۳:۰۶
معین الحق ..

توضیحی درباره دلیل دوم عدلیه در اینکه اشیاء دارای حسن و قبح هستند . ( اصول فقه علامه مظفر. بحث ملازمات عقلیه )

دلیل دوم علیه بر وجود حسن و قبح در اشیاء چنین است :

اگر حسن و قبح  عقلی نداشته باشیم حسن و قبح شرعی هم نداریم / ولی حسن و قبح شرعی داریم

در نتیجه : پس حسن و قبح عقلی هم داریم

این مطلب به دو بیان تبیین شده :

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ اسفند ۹۶ ، ۲۲:۲۹
معین الحق ..

نظرامام خمینی ره درباره مقدمات حکمت :

ایشان مقدمات حکمت را فقط یک مورد میدانند و ان هم در مقام بیان بودن متکلم است. 

مناهج الوصول إلى علم الأصول ؛ ج‏2 ؛ ص325 - 327

و العمدة صرف الکلام إلى مقدّمات الحکمة، و الظاهر عدم الاحتیاج إلى شی‏ء فی الحکم المذکور، إلاّ إحراز کون المتکلّم فی مقام بیان تمام المراد. فهاهنا دعویان:

 الأولى: الاحتیاج إلى هذه المقدّمة، (  یعنی شرط اطلاق در مقام بیان بودن است ) و الثانیة: عدم الاحتیاج إلى غیرها.( یعنی عدم احتیاج به سایر مقدمات حکمت)

أمّا الأولى: فقد خالف فیها شیخنا العلاّمة- أعلى اللّه مقامه- بدعوى أنّ ظهور الإرادة فی الأصلیّة- لا التبعیّة- یکفی فی الحکم بالإطلاق‏.

  

و أنت خبیر بأنّ هذا لیس ظهورا لفظیّا مستندا إلى الوضع، بل هو لأجل حکم العقلاء: بأنّ ما جعل موضوع حکمه یکون تمامه لا بعضه، و هو لا یثبت و لا یحکم العقلاء به إلاّ بعد کون المتکلّم فی مقام بیان تمام المراد، و إلاّ فلو فرض کونه فی مقام بیان حکم آخر، أو کان بصدد الإهمال، لم یمکن إثبات کون الإرادة ظاهرة فی الأصالة، فهذه المقدّمة ممّا لا مناص منها.

و بالجملة: بعد کون معنى الإطلاق هو کون ما جعل الموضوع- مثلا- تمام الموضوع من غیر دخالة قید فی موضوعیّته للحکم، فلا یحکم العقلاء بأنّه تمام الموضوع، و لا تتمّ الحجّة العقلائیّة، إلاّ بعد کون المتکلّم فی مقام البیان، فیحتجّ العقلاء علیه: بأنّک کنت فی مقام البیان، فلو کان شی‏ء دخیلا فی موضوعیّته له کان علیک البیان، فجعل هذا موضوعا یکشف عن تمامیّته.

و أمّا الدعوى الثانیة: فلأنّ المقدّمة الثانیة- أی انتفاء ما یوجب التعیین- لیست من المقدّمات، بل هی محقّقة محلّ البحث، فإنّه مع وجود ما یوجب التعیین سواء کان فی الکلام، أو کان بسبب الانصراف لا معنى للإطلاق،

لأنّ محطّ البحث- فی التمسّک بالإطلاق- ما إذا جعل شی‏ء موضوعا لحکم، و شکّ فی دخالة شی‏ء آخر فیه، فیرجع بالإطلاق، و أمّا مع ما یوجب التعیین فلا یبقى شکّ حتّى یتمسّک به.

و أمّا انتفاء القدر المتیقّن، فعلى ما ذکرنا فی معنى الإطلاق لا ریب فی عدم الاحتیاج إلیه، بل لا معنى له، لأنّ القدر المتیقّن إنّما یکون فی مورد یتردّد الأمر بین الأقلّ و الأکثر، بأن یتردّد بین تعلّق الحکم ببعض الأفراد أو جمیعها، مع أنّ الأمر فی باب الإطلاق دائر بین تعلّق الحکم بنفس الموضوع من غیر دخالة شی‏ء آخر فیه، أو بالمقیّد، فیدور الأمر بین کون الطبیعة تمام الموضوع، أو المقیّد تمامه، فإذا کانت الطبیعة تمام الموضوع لم یکن القید دخیلا، و مع دخالته یکون الموضوع هو المقیّد بما هو مقیّد، و لا یکون ذات الموضوع محکوما و القید محکوما آخر، حتّى یکون من قبیل الأقلّ و الأکثر، و کذا لو جعل المتقیّد موضوعا و شکّ فی دخالة قید آخر لا یکون من قبیلهما، فلا یدور الأمر بین الأقلّ و الأکثر فی شی‏ء من الموارد حتّى یعتبر انتفاء القدر المتیقّن.

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ اسفند ۹۶ ، ۰۶:۱۰
معین الحق ..

بسم الله الرحمن  الرحیم

و صلی الله علی محمد و اله الطاهرین و اللعن علی اعدائهم

شفیعه دو سرا ، انسیه حورا ، حضرت زهرا سلام الله علیها :

إنْ کُنتَ تَعمَلُ بِما أمَرناکَ و تَنتَهی عَمّا زَجَرناکَ عَنهُ فَأنتَ مِن شیعَتِنا و إلاّ فَلا

:اگر به آنچه تو را به آن فرمان مى دهیم عمل کنى و از آنچه برحذر مى داریم دورى کنى ، از شیعیان مایى و الاّ هرگز .

سوالات کلاسی درس اصول فقه علامه مظفر ره. بحث دلالت اقتضا و بحث تمسک به عام در شبهه مصداقیه

اجبی بالاختصارو اقل من صفحة واحدة رجاء ا :

1 . ما الفرق بین دلالة التنبیه و الاقتضاء ؟

2 . ما الفرق بین المفهوم و الدلالة السیاقیه ؟

3 . لماذا لا تسمی الدلالة الاشاره ، بالدلالة ؟

4 . فی ای فرض تکون دلالة الکنایات من قبیل دلالة التنبیه؟

5 . لماذا لا یصح التمسک بالعام فی الشبهة المصداقیه ؟

6 . هل یجوز التمسک بالعام فی الشبهات المصداقیه عند المشهور ام لا ؟    الف : نعم      ب : لا

7 . اذکری مثالا  لتمسک بالعام فی الشبهه المصداقیه فی الفقه مع ذکر منبعه.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۰ اسفند ۹۶ ، ۰۹:۵۳
معین الحق ..

سوال تحقیقی :

1.محقق نائینی ره در کتاب فوائد الاصول ، ثمره بحث تداخل اسباب و مسببات را چه چیزی میداند ؟

سوالات درسی : 

1.در بحث تعدد شرط و اتحاد جزاء ، چگونگی تعارض بین مفهوم و منطوق را در قالب مثال توضیح دهید.

2. سیربحث در حل مشکل تعارض بین مفهوم و منطوق در موارد تعدد شرط و اتحاد جزاء را در چند جمله کوتاه – حدودا دو سه خط -  بیان فرمایید.

3. مقتضای اصل لفظی ( مقتضای قاعده ) در بحث تداخل اسباب و مسببات چیست ؟

4. مقتضای اصلی عملی در تدخل اسباب و مسببات چیست ؟ چرا ؟

5. در تداخل مسببات دلیل کسانی که قائل به عدم تداخل شده اند چیست ؟

6. در چه فرضی بلاشک تداخل مسببات صحیح است ؟ 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ اسفند ۹۶ ، ۱۱:۵۶
معین الحق ..

تطبیقات فقهی و برخی نکات  بحث تداخل اسباب و مسببات :

از مساله تداخل اسباب در ابواب مختلفی از فقه کاربرد دارد از جمله

1.طهارت

در صورتی که چند غسل واجب بر عهدۀ مکلّف باشد انجام یک غسل به نیت همه کفایت میکند.

2.صلات

نافلۀ نماز مغرب چهار رکعت (دو نماز دو رکعتی) است. در اینکه نماز غفیله و نیز دو رکعت نماز دیگری که بین نماز مغرب و عشا بدان‌ سفارش شده است با نافلۀ مغرب تداخل و در نتیجه، این چهار رکعت از آن چهار رکعت کفایت کند.

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۹۶ ، ۲۲:۱۳
معین الحق ..