محرم سال 1386 وقتی از سفر تبلیغی خود به یکی از مناطق استان فارس برگشتم ، از سوالاتی که به همراه داشتم بررسی زیر را انجام دادم . نتایج ان هر چند تقریبی است ولی ولی دیدن آن خالی از لطف نیست
محرم سال 1386 وقتی از سفر تبلیغی خود به یکی از مناطق استان فارس برگشتم ، از سوالاتی که به همراه داشتم بررسی زیر را انجام دادم . نتایج ان هر چند تقریبی است ولی ولی دیدن آن خالی از لطف نیست
یک مبلغ در سفر تبلیغی چه باید بگوید؟ موضوع سخنش چه باشد؟ این نوشته یادگاری روزهای تنهایی مدرسه حقانی هست، روزهایی که در طبقه سوم بودم و درب حجره ام روبروی حرم حضرت معصومه سلام الله علیها باز میشد، روزهایی که لباسهامون رو رو ی پشت بام مدرسه پهن میکردیم و هر از گاهی میدیدیم لباسهامون رو باد برده، روزهایی که جز کتاب و مطالعه و یه کلاسور و یه عبای قهوه ای دل مشغولی دیگه ای نداشتم، روزهایی که از همون طبقه سوم کل حیاط مدرسه رو دید میزدم و جز برا نماز و کلاس پایین نمیومدم. روزهای یک حجره 6-7 متری که منو و احمد با هم بودیم و در اوقات فراغت ساعتها درباره همه چیز حرف میزدیم.
چیزی که باعث شده بود این مقاله رو بنویسم سفر تبلیغی بود که به همراه عده ای از طلاب در قالب طرح همکاری حوزه و اموزش و پرورش برای تبلیغ در مدارس استان فارس عازم شیراز شدیم، در طول برنامه ، کاغذی رو به دستمون دادن و یک سری موضوعات جذاب اما کم اهمیت رو بهمون پیشنهاد کردند که تو مدارس در حول و حوش اینها صحبت کنیم، از سطح فکر کسانی که اون پیشنهادات رو داده بودند ناراحت شدم و این مقاله را نوشتم، کوتاه و گویا.
یادم هست در مدرسه حقانی درس میخواندم، حجره شماره 72 طبقه سوم، برایم مثل غار حرا بود برای تفکر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله.
کافی بود قلم و کاغذ را آماده میکردم و مشغول نوشتن میشدم، زمستان86 بود. آن سال پایه ششم حوزه بودم و همان سال هم تازه معمم شده بودم و بعد از چند ماهی عازم تبلیغ شدم، بعد از بازگشت از تبلیغ ، با جمعی از دوستان تصمیم گرفتیم تجارب تبلیغی خود را در نشریه ای جمع آوری کنیم . نتیجه آن نشریه مائده بود که البته عمر آن به بیشتر از یک شماره نرسید . سه تا از مقاله های آن نشریه را من نوشته بودم و امروز تصمیم گرفتم مقاله اول ان نشریه را اینجا بگذارم....
ضرورت یعنی مثلا اگر بگویند ضرورت تشیع : یعنی هر کسی که شیعه باشد به مجرد شیعه شدن این مطلب را میداند و بدان توجه دارد .
اما ارتکاز متشرعه پدیده ای است در نفس که نیازمند علت و منشا دارد اما منشا ان نمیتواند عقل باشد یا چیز دیگر بلکه منشا ان تعلیم و فراگیری از شارع و تلقی از اوست. بنابراین ضرورت چیزی اضافه بر ارتکاز دارد.
در علم فقه اصطلاحی بکار برده میشود بنام ضرورة ، مثلا میگویند :
أن الماء القلیل لو کان منفعلًا بملاقاة النجس مطلقاً لما أمکننا تطهیر شیء من المتنجسات به، و هذا باطل بالضرورة.
و یا مثلا میگویند :
عدم جواز الوضوء من الماء المتنجس بالضرورة
در دانش فقه ضرورت بر چهار قسم است :
اول : ضرورت ادیان : یعنی انچه نزد همه ادیان مسلم و واضح است
دوم : ضرورت اسلام : یعنی هر کس مسلمان باشد بلا شک توجه به ان مطلب دارد. مثل وجوب صوم
سوم : ضرورت مذهب : یعنی هر کس شیعه باشد این مطلب برایش از واضحات است.
چهارم : ضرورت فقه : یعنی هر کسی فقیه باشد و با مسائل فقهی سر و کار دارد حتما این مطلب را میداند و ان مطلب برایش مسلم است.
بررسی تطبیقی نظر آیت الله خویی و محدث نوری در دلالت وکالت از امام علیه السلام بر وثاقت
گفته شده که وکالت امام معصوم علیه السّلام دلیل بر وثاقت است؛ زیرا امام علیه السّلام، کسی را وکیل خود معرفی میکند که موثّق، بلکه عادل باشد. طرفداران این رأی به روایتی به این مضمون نیز تمسک کردهاند:
فرق بین قاعده اصولی و قاعده فقهی
برگرفته از درس خارج اصول ایت الله محمد تقی شهیدی پور
مقدمه
استنباط یعنی اقامه حجت بر حکم شرعی کلی، اعم از اینکه این استنباط استنباط وجدانی یاتعبدی یا استنباط تنجیزی و تعذیری باشد.
بسم الله الرحمن الرحیم وبه نستعین
بحث سرقفلی از مباحث جدید است که در کتب قدما اشاره ای بر ان دیده نشده و شاید اولین کسی که در این زمینه مباحث استدلالی را مطرح کرده ، مرحوم شیخ حسین حلی ره ( متوفای 1397 ه ق ) در کتاب بحوث فقهیه میباشد.
در یک تقسیم بندی کلی سرقفلی به دو نحو قابل تصور است :
بسم الله الرحمن الرحیم
عنوان نوشته : انتساب قتل و مقدار دیه در مساله جاذب و مجذوب
برگرفته از دروس ایت الله محمد قائنی دام ظله
مقدمه : در مساله ای که مطرح خواهد شد نکات مهمی وجود دارد از جمله معیار در قتل از حیث عمد و غیر عمد ، نحوه انتساب قتل به قاتل از حیث اینکه قاتل یک نفر است یا چند نفر ، و نحوه برخورد با روایات در بحث انتساب قتل از حیث تعبدی بودن یا تعبدی نبودن.
قال الشیخ الاعظم الانصاری ره فی مباحث جوائز السلطان : بعد تبیین صور اربعه لاقسام الجوائز الماخوذ من الجائر : اما الاولی ( ای قسم الاول من اقسام الجوائز و هو : ان لا یعلم للجائر مال مال حرام یحتمل کون الجائزة منها ) :
"فلا إشکال فیها فی جواز الأخذ و حلیة التصرف للأصل و الإجماع و الأخبار الآتیة[1]"
فما هو المراد من الاصل فی کلام الشیخ ره ؟