معین الحق

سعی کنیم یاور حق باشیم

معین الحق

سعی کنیم یاور حق باشیم

جمع اوری یادداشتهای شخصی و برخی نظرات و دیدگاهها . مطالب علمی لزوما نظر نویسنده نمیباشد و چه بسا مطالبی را به عنوان یادداشت در اینجا نوشته ام تا مجددا به انها مراجعه کنم و درباره انها فکر کنم. نقل مطالب نویسنده باید با اجازه باشد.

تعدد شرط و اتحاد جزاء :

کلیات و یاداوری : جمله شرطیه برای اینکه مفهوم داشته باشد باید دو یژگی مهم را داشته باشد.

اول : ان شرط  باید علت  و سبب مستقل باشد (و نه جزء العله) .

دوم : ان شرط باید علت و سبب منحصر باشد یعنی معلول تنها از راه این سبب به وجود اید و اگر سبب منحصر نباشد چه بسا در صورت فقدان این سبب ، معلول با سبب دیگری محقق شود.

مثلا در جمله : ان نزل المطر فالارض مرطوب :

 اگر باران بیاید زمین خیس میشود .

اگرباران علت منحصره بود و این جمله مفهوم داشت ، مفهوم ان چنین بود : اگر باران نیاید زمین خیس نمیشود.

ولی از انجا که باران علت منحصره برای خیسی زمین نیست این جمله مفهوم ندارد زیرا چه بسا خیسی زمین به سبب دیگری غیر باران محقق شود مثل اینکه با شلنگ زمین را خیس کند.

خوشبختانه هر جمله ی شرطیه ای که به صورت مطلق و بدون قرینه ذکر شود اطلاق ان ظهور در این دارد که ان شرط هم شرط مستقل است و هم شرط منحصر.

  

مثلا اگر بگویند : ان جاءک زید فاکرمه  و هیچ قرینه ی دیگر و جمله ی دیگری همراه ان نباشد ، این جمله شرطیه ظهور در این دارد که این شرط ، هم شرط مستقل است و هم شرط  منحصر. ( مگر اینکه خلاف ان ثابت شود ) .

نکته : شرط غیر مستقل را با "واو" بیان میکنند و شرط غیر منحصر را با " او" .

مثلا اگر بگویند : ان جاءکزید و سلم علیک  فاکرمه ، میفهمیم که امدن زید و سلام کردن او با همدیگر علت برای وجوب اکرام است. و امدن زید به تنهایی علت اکرام نیست . سلام کردن به تنهایی هم علت اکرام نیست. بلکه علت اکرام امدن زید و سلام کردن او با هم است. در حقیقت در اینجا یک علت داریم که مرکب از دو جزء است: امدن زید + سلام کردن.

اما اگر بگویند :

ان جاءک زید او سلم علیک  فاکرمه : میفهمیم که اکرام زید دو سبب و دو علت مستقل دارد که هر کدام که محقق شد باید زید را اکرام کنیم. اگر زید امد باید او را اکرام کرد ( خواه سلام بکند یا نکند) اگر زید سلام کرد باید او را اکرام کرد( خواه خودش هم نزد شما بیاید یا نه). مثل خیس شدن زمین که چد علت مستقل دارد و کافی است که یکی از ان علت ها محقق شود تا زمین خیس شود.

تا اینجا کلیاتی بود که قبلا درباره مفهوم شرط  خوانده شده وصرفا جهت یاداوری مطالب قبل ذکر شده است.  

مساله مورد بحث :

اذا تعدد الشرط و اتحد الجزاء  : اگر شرط متعدد باشد و جزا واحد باشد :

این مساله خود دو فرض دارد :

اول : جزا قابل تکرار نباشد  : مثلا : ان خفی الاذان فقصر           ان خفیت الجدران فقصر

 . دوم : جزا  قابل تکرار باشد.  مثلا :  ان اجنبت فاغسل             ان مسست میتا فاغسل

فعلا میخواهیم در مورد فرض اول بحث کنیم. در اینجا دو جمله شرطیه داریم که که هر کدام جدا جدا مفهوم دارند :

1 . ان خفی الاذان فقصر( منطوق)    ..... مفهوم آن : اگر اذان مخفی نشده قصر نخوان

2 . ان خفیت الجدران فقصر ( فقصر) ..... مفهوم ان : اگر جدران و دیوار مخفی نشده قصر نخوان

چنان که مشاهده میکنید مفهوم هر یک از دو جمله با منطوق دیگری تعارض میکند زیرا منطوق جمله اول میگوید اگر اذان مخفی شده قصر بخوان اما مفهوم جمله دوم میگوید اگر دیوار مخفی نشده قصر نخوان.  حال در جایی که اذان مخفی شده اما دیوار مخفی نشده  قصر بخوانم یا خیر ؟  مفهوم و منطوق تعارض دارند. منطوق جمله اول میگوید قصر بخوان و مفهوم جمله دوم میگوید قصر نخوان.

راهکارحل تعارض :

حال که منطوق و مفهوم با هم تعارض کردند یا باید در منطوق تصرف کنیم یا در مفهوم. طبیعی است که دلالت منطوق قوی تر از مفهوم است لذا باید در مفهوم ها تصرف کنیم. یعنی باید کاری کنیم که مفهوم ها از بین بروند تا دیگر با منطوق تعارض نکنند. زیرا انچه باعث تعارض شده ، مفهوم داشتن این دو جمله است.   برای تصرف در مفهوم دو راه داریم.

اول :  قبلا گفتیم که برای اینکه جمله شرطیه مفهوم داشته باشد باید دو ویژگی مهم در شرط وجود داشته باشد : اول شرطیت و علیت مستقله از ان فهمیده شود و دوم : شرطیت و علت منحصره از ان فهیده شود. طبیعی است  که هر کدام از این دو خصوصیت را از جمله شرطیه سلب کنیم مفهوم ان از بین خواهد رفت. در نتیجه :

اگر در هر دو جمله ، دست از مستقل بودن علت  برداریم  و بگوییم این دو سبب هر دو جزء العلة هستند و به تنهایی علت تامه و مستقل نیستند بلکه باید با هم باشند تا علت تامه محقق شود.  اذا خفی الاذان وخفیت الجدران فقصر

دوم :  اینکه بگوییم این خفای اذان علت منحصره نیست بلکه بدیل دیگری دارد و چه بسا خفای اذان نباشد اما خفای جدران باشد و این خفای جدران باعث قصر نماز شود. به عبارت دیگر تا کنون ظاهر جمله :اذا خفی الاذان این بود که خفای اذان علت منحصره هست لذا فکر میکردیم این جمله مفهوم دارد و این مفهوم میگوید اگر خفای اذان نباشد نماز قصر نمیشود اما الان ادعا میکنیم که خیر ، خفای اذان علت منحصره نیست بلکه  چیزهای دیگری هم هستند که سبب قصر نماز میشوند . حال که خفای اذان علت منحصره نشد میفهمیم که این جمله مفهوم ندارد تا با منطوق روایت دیگر بخواهد معارضه کند. ( زیرا شرط مفهوم داشتن جمله شرطیه این بود که ان شرط علت منحصره باشد ). و یا اینکه سبب قصر جامع بین خفای اذان و خفای جدران باشد ( مثلا جامع ان دو را دور شدن از شهر بدانیم)

سوال : از این دو راه کدامیک را باید انتخاب کنیم ؟

مصنف راه دوم را انتخاب میکنند زیرا اگر ما از استقلال هر دو سبب دست بر نداریم و انها را به ظهور اولیه خود رها کنیم مشکلی رخ نمیدهد ( چه اشکال دارد که دو سبب و دو علت مستقل باعث قصر صلات شود؟ جمله شرطیه هم ظاهرش این هست که هر شرطی برای خود علت مستقل است. ) اما نمیتوانیم از انحصاری بودن دو سبب دست  بر نداریم. زیرا اگر هر دو انحصار در سببیت داشته باشند هر یک وجود سبب دیگری را نفی میکند و لذا تعارض رخ میدهد. ما برای خاتمه دادن به مشکل تعارض دست از منحصره بودن علتها بر میداریم.

محمد مظفری

بهمن 1396

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۲۹
معین الحق ..

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
تجدید کد امنیتی